

رازهایی درباره زندگی که هر فردی باید بداند
راز سوم:
تغییر نه تنها میسروامکانپذیر بلکه اجتناب ناپذیر است.بنابراین خود راتسلیم جریان زندگی سازید.نمی شود جلوی موج ها را گرفت،اما می شود موج سواری کرد.
طبیعت ازاینکه بایدبه طورمداوم و مستمر تغییرکند هیچ شکایتی ندارد بلکه مدام درچرخه ای اعجاز گونه از تغییراتی پی درپی، به جلو می رود و ادامه می دهد.این در حالی است که ما انسان ها واکنشی کاملا متفاوت نشان می دهیم. بدین معنی که از تغییر خوشمان نمی آید.برعکس هرکاری از دستمان بر می آید می کنیم تا همان جایی که هستیم بمانیم و هر راه تازه ای پیش پای ما بگذارند،در مقابل آن مقاومت می کنیم.حتی موقعی که به ما فرصت رشد می دهند تصمیم می گیریم سرجایمان بمانیم ودربرابر دل به دریا زدن و جاری شدن درجریان تغییر،مقاومت می کنیم و از روبرو شدن با ناشناخته ها سر باز میزنیم که زندگی مارا مجبور میکند تغییر کنیم.چگونه است که بسیاری از ما درمقابل تغییرمقاومت می کنیم؟ چرا هرچه از دستمان برمی آید می کنیم تا اطمینان ،قطعیت وامنیت داشته باشیم ومهار اوضاع را دراختیار بگیریم.ما انسان ها دوست داریم همه چیز در زندگی مان قابل پیش بینی باشد.
آیا شما می ترسید ازمنطقه امن خود خارج شوید؟ منطقه امن جایی است که درآنجا بوده اید و به آن عادت دارید. منطقه امن شما دربردارنده تمام آن چیزهایی است که برایتان آشناست. از کارهای روزانه گرفته تا آدم هایی که همیشه دور و برتان را گرفته اند.منطقه امن شامل عادات روحی و احساسی تان هم می شود و چیزهایی از این قبیل.
احتمالا کشش شدیدی نسبت به منطقه امن خود حتی در کوچکترین وقایع وامور روزمره زندگی احساس می کنید و هنگامی که شرایط تغییر کند ما با ناراحتی مقاومت می کنیم وحتی خشم و انزجار نشان می دهیم. طبیعی است که هرچه تغییری که با آن مواجه می شویم بنیادی تر باشد ناراحت تر می شویم، چون احساس می کنیم به نوعی بازنده ایم و نتوانسته ایم ثبات استمرار و مداومت را حفظ کنیم و نیرویی از بیرون مارا شکست داده است. هنگامی که سعی می کنیم همه چیز ثابت و یکنواخت مثل همیشه بماند، تحول و تغییر را که برای ما لازم هستند نادیده می گیریم.
تغییر نه تنها میسر و امکان پذیر بلکه اجتناب ناپذیر است. بنابراین خود را تسلیم جریان زندگی سازید. نکته ای که در راز شماره 3نهفته ، نیز همین است. هنگامی که در مقابل تغییر مقاومت می کنیم در واقع در برابر جریان و حرکت طبیعی زندگی به سمت رشد و انبساط و بزرگتر شدن مقاومت کرده ایم. هنگلامی که در مقابل تغییر مقاومت می کنیم و زندگی را متوقف می کنیم و هیچ چیز غیر طبیعی تر ازا این نیست، این کار مثل این است که سعی کنید ومانع جریان رودخانه شوید و اقیانوس را از هرگونه تموج بازدارید. با نفس کشیدن خودتان را متوقف کنید.این همان مرگ است.
مرگ در واقع حالتی است که در آن هیچ چیز در شما و زندگیتان تغییر نمی کند. تلاش برای ثابت نگه داشتن زندگی و جلوگیری از تغییر انتخابی در جهت مرگ و نه زندگی.
زندگی این نیست که همه چیز را سر جای خود ثابت نگه دارید و بخواهید که همه چیز را همان طوری که هست همیشه حفظ کنید. این زندگی نیست بلکه سکون جمود و مرگ است. تلاش برای ثابت نگه داشتن همه چیز و سر باز زدن از رویارویی با مشکلات ، اصلی ترین منبع درد و رنج است.
ما انسان ها معمولا به چهار دلیل عمده و رایج در مقابل تغییر مقاومت می کنیم:
1.اینکه می ترسم به این معناست که آمادگی رشد وتغییر را ندارم.
2.قبل از اینکه دست به اقدام جدیدی بزنم باید اعتماد به نفس بیشتری کسب کنم.
3.هنوز زمان مناسب برای این کار فرا نرسیده است.
4.زیاد مطمئن نیستم که می خواهم این کار را بکنم.
تا زمانی که ندانید سمت وسوی جدیدی که انتخاب کرده اید عملا شما را به کجا می برد،نخواهید توانست از درستی آن اطمینان حاصل کنید و همواره دچار شک و تردید خواهید بود.
قدرت تسلیم و رها شدن:
به جای اینکه مرتب بهانه بیاورید که زمین کج است، می توانید رقصیدن را بیاموزید.چگونه از مقاومت در مقابل تغییر دست برداریم؟چگونه از باورهای گذشته خود دست بکشیم و خودمان را به جریان زندگی بسپاریم؟
باید دوست شدن با ناشناخته را بیاموزیم.آیا آنچه تغییر را خیلی ترسناک می کند همین نیست که ما از ناشناخته ها می ترسیم؟ ما می ترسیم تغییر کنیم زیرا نمی دانیم که آن طرف خط همه چیز منتظرمان است. دست کم می دانیم جایی که الان ایستاده ایم کجاست . دست کم با درد و ناشادی و بدبختی های خودمان آشنا هستیم اما چنانچه همین ها را هم پشت سر بگذاریم چه کسی می تواند به ما بگوید چه پیش خواهد آمد؟ این همان دو راهه ای است که همه ما به هنگام تغییر با آن مواجه می شویم. به این معنی که با نوعی خلا و پوچی و عدم قطعیت و دنیایی از ناشناخته ها روبرو می شویم.رها کردن آنچه دیگر به درد شما نمی خورد شما را آماده دریافت و پذیرش تمامی هدایا و موهبت هایی می کند که انتظار شما را می کشند. واکنش طبیعی ما این است که آنچه را از قبل داریم سفت و دو دستی بچسبیم. اما این فقط فرآیند رشد و تغییر را کندتر می کند.به خاطر داشته باشید طبیعت و کائنات از خلا متنفرند. برای لطف پروردگار جا باز کنید.
رها کردن جایی برای نزول رحمت پروردگار در زندگی تان باز می کند.
لطف الهی چیست؟ لطف پروردگار همان نیروی حیات بخش عشقی است که کائنات به شما ارزانی می دارد. روشی کیهانی و اسرار آمیز. که هوش برتر یا همون نیروی متعالی را به کار میگیرد تا خیر و خوبی و حقیقت و آزادی بیشتری را به زندگی شما بدهد. هنگامی که در مقابل رشد و تغییر مقاومت می کنیم و به آنچه داریم سخت می چسبیم و می ترسیم تسلیم شویم و رها کنیم، راه را بر جاری شدن لطف پروردگار می بندیم و اجازه نمیدهیم به سادگی به زندگی ما وارد شود. برای لطف و رحمت الهی در زندگی خود جا باز کنید. هم به لحاظ جسمانی و هم به لحاظ معنوی جرات و شهامت این را پیدا کنید که آنچه را دیگر مال شما نیست و به دردتان نمی خورد رها کنید. می خواهد رابطه، شغل، ما و منال، مشکلات قدیمی یا عقاید و احساساتی باشد که دو دستی به آنها چسبیده اید. یک راه مراقبه کار ساز می تواند این باشد که از خودتان بپرسید:
-چه چیزی در زندگی من است که سخت به آن چسبیده ام و می ترسم آن را رها کنم.در حالیکه باید این کار را بکنم؟
-چه چیزی در زندگی ام هست که دیگر احتیاجی به آن ندارم و باید آن را رها کنم؟
هنگامی که می آموزیم طبیعت زندگی رشد و تغییر است می توانیم دست از مقاومت در مقابل تغییراتی که در زندگی مان پیش می آید برداریم و بیاموزیم که به جریان طبیعی زندگی ، چه در دنیای درونی خودمان و چه در جهان بیرون از خودمان تن دهیم.