

رازاول:
هرآنچه برای شاد بودن نیاز داریددرون خود شماست.
رالف والوو امرسون می گوید:هیچ کس غیر از خودتان قادر نیست آرامش درونی را برایتان به ارمغان آورد.
ساعت زنگ می زند و شما از خواب بیدار می شوید.یک روز دیگر آغاز شده.با نگاهی به بیرون متوجه می شوید هوا بارانی است .با خودتان می گویید: لعنتی،ترافیک افتضاح میشه. این اولین فکر شما درباره امروز است . وضع هوا مطابق انتظار شما نیست، پس شما را نا امید کرده.بعد می روید آشپزخانه و می بینید که همسرتان فراموش کرده قهوه جوش اتوماتیک را از شب قبل روشن کند.بنابراین قهوه آماده نیست.با ناراحتی آهی می کشید.انتظار شماره 2 هم برآورده نشد.صدای بچه ها را می شنوید که در اطاقشان با هیجان این طرف و آن طرف می روند و با هم یکی بدو می کنند.دوباره آهی می کشید، این بار با ناراحتی بیشتر.انتظار شماره 3 هم نا امید کننده است.وقتی هرروز را در حالی ازسر میگذرانید که چیزی که در بیرون از شما در حال اتفاق است خوشحالتان کند، ترتیبی می دهید تا با شکست ملاقات کنید. این حال درونی شماست که نعیین می کند شاد باشید یا نه و نه آنچه در بیرون اتفاق می افتد.
اگر شما تصمیم می گیرید به یک جای خوش آب و هوا بروید و لذت ببرید. ناگهان همان چیزهایی که قرار بود موجب خوشحالی شما شود، شما را اذیت می کند و اوقات مزخرفی را می گذرانید و می گویید: ای کاش اصلا اینجا نیامده بودید.چرا چنین می شود؟ چون آنجا قدرت خوشحال کردن شما را ندارد.
هیچ کدام از چیز هایی که برایتان اتفاق می افتد،به خودی خود خوب یا بد نیستند.تعبیر شما آن را تجربه ای مثبت یا منفی می سازد. هیچ کس نمی تواند بدون اجازه شما،شما را خوشحال یا ناراحت کند. نویسنده می گوید که در چهل سالگی که اتفاقات بد برایم افتاد که پی در پی اضطراب و نگرانی فراهم می شد، به یکی ازدوستان زنگ زدم و گفتم. او گفت چه کسی خوشحالی و رضایت درونی تو را از تو می گیرد؟ حرفهای دوستم مرا تکان داد. از اینکه تا این حد از موضع ضعف برخورد کرده بودم و اختیار را به دیگران سپرده بودم، تعجب کردم. کلید معما هم همین بود.هرگز هیچ کس نمی تواند از بیرون خوشحالی شما را از شما بگیرد. خود شما هستید که با متکی بودن به دیگران به آنان چنین اجازه ای می دهید. تنها اشکال شما این است که درک نمی کنید نه تنها مشکل و عیب و ایرادی ندارید، بلکه چیزی هم کم ندارید. هویت درونی شما و خویشتن حقیقی شما نیاز به اصلاح و بهبود ندارد،بلکه لازم است درک و کشف شود.
جیمز اپنهام می گوید: تنها احمق ها خوشبختی و خوشحالی را در دور دست ها می جویند. انسان عاقل خوشحالی و خوشبختی را زیر پای خود می جوید.بزرگترین آرزوی عالم خوشحالی و خوشبختی واقعی را همواره به یاد داشته باشید و هیچگاه آن را فراموش نکنید.
(برگرفته از کتاب رازهایی درباره زندگی که هرفردی باید بداند نوشته باربارا دی آنجلس)