اگر هدفهای خاص تعیین شوندبازدهی بسیار بیشتر خواهد بود اگر عواملی چون توانایی و قبول تأمین هدف ثابت نگه داشته شوند در آن صورت می توان گفت که هر قدر هدفها مشکل تر باشند عملکردها در سطحی عالی تر خواهند بود ولی این موضوع هم امری منطقی است که هرقدر هدفها ساده تر باشند با احتمال بیشتری پذیرفته می شوند اما اگر یکی از کارکنان کار سخت و مشکلی را پذیرفت، تقریباً آنچه از دستش بر می آید انجام می دهد تا به هدف مزبور برسد.
– ایجاد انگیزه در افراد: هدف نهایی کسب نتایج مطلوب و مورد انتظار است.
– ارزیابی افراد: برای ایجاد انگیزه لازم در افراد، کار را با ارزیابی اعضای گروه آغاز کنید.
– شناسایی تفاوت ها: برای بهره برداری بهینه از توانایی های تک تک افراد لازم است که ابتدا انگیزه های فردی هر یک از آنها را بشناسید و با آن ها در حد شایستگی و لیاقتشان رفتار کنید.
– ایفای نقش مناسب : افراد مختلف از مدیر خود انتظار دارند که نقش های مختلفی را برای آنها ایفا کند، در هر صورت اگر ایفای نقش از نظر مدیریت توجیه دارد، از انجام آن دریغ نکنید، لازم است که هم خشک باشید و هم انعطاف پذیر
– مشوق ها: مشوق های فراوانی وجود دارند که به کمک آنها می توانید در افراد ایجاد انگیزه کنید، مشوق های مالی مثل، پول، ارائه خدمات بهداشتی، مزایای جانبی برای اعضای خانواده، و بیمه و …
مشوق های غیر مالی به عنوان مثال می توانید به کارمندی که با اتومبیل سر کار می آید یک فضای اختصاصی بدهید که اتومبیل خود را در آن پارک کند، هنگام استفاده از مشوق های مختلف به نیاز کارمندان خود توجه کنید.
-تعیین اهداف واقع بینانه: انگیزه افراد و گروهها را با مشارکت دادن آنها در تصمیم گیری های مهم(مثلاٌ در مورد بودجه) افزایش دهید.
– بجا بودن مشوق: اگر کارمندان شما حقوق خوبی دریافت می کنند، شغل جالب و پر مسئولیتی دارند، و از جانب شما که مدیر آنها هستید به خاطر حسن انجام امور محوله مورد قدردانی قرار می گیرند، و در آن صورت دیگر برای خوب کار کردن نیاز به مشوق های پی در پی ندارند، پاداش های استثنائی را برای مواقعی نگه دارید که افراد تلاش بسیاری برای رسیدن به اهداف توان فرسا انجام می دهند. اجازه ندهید کارمندان صرفاً به خاطر انجام وظایف معمول خود از شما انتظار تشویق داشته باشند.
حفظ انگیزش:
– نظارت بر سطح انگیزش: برای پی بردن به روحیه کارکنان و شناسایی زمان و امکان لازم برای انجام اقدامات جدید به تحقیق، تفحص و نظر سنجی بپردازید.
– اصلاح روش های کاری: هرگاه تغییری در شرایط کاری ایجاد شود که بازده ی افراد بالاتر رود، میزان غیبت از کار تا 80 درصد کاهش می یابد، البته اگر احساس کردید که شیوه های انجام کار باعث کاهش انگیزه افراد می شوند، فوراً آن ها را اصلاح کنید.
– بازنگری سیستم ها: در فواصل زمانی منظم کلیه ی اجزای سیستم کاری خود را بررسی کنید همه ی سیستم های کاری ممکن است باعث بی انگیزگی افراد شوند، اما در عین حال همه ی آنها قابل اصلاح و بهسازی هستند.
جلوگیری از بی انگیزگی:
– مصاحبه: اگر هنگام ایجاد انگیزه در یکی از اعضای گروه با مشکل روبرو شدید ابتدا سعی کنید که بفهمید که او متعلق به گروه است یا نه و گروه از او استفاده می کند یا نه سپس جلسه ای را برای مصاحبه با این فرد ترتیب دهید و هدفتان را کاملاً بیان کنید و با اشاره به نکات مثبت او ترس و نگرانی وی را از بین ببرید و از او بپرسید که از شرایط راضی هست یا نه و از نظر او چه مواردی نیاز به اصلاح و تغییر دارند، حتماٌ به قول هایی که در طول مصاحبه می دهید عمل کنید.
– صحبت رو در رو: معمولاً مصاحبه شونده در طول مصاحبه مطابق انتظار شما به سؤال ها پاسخ نمی دهد، به دقت به حرف های او گوش دهید و سعی کنید با هم یک راه حل مناسب را پیدا کنید، برای هرگونه سوء تفاهم اقدام کنید و هنگام خروج از اتاق به او یادآور شوید که هر زمان تمایل داشت مستقیماً نزد شما بیاید و مشکلاتش را در میان بگذارد.
– حل مشکلات: مشکلات شخصی و مشکلات کاری هر دو از علل احتمالی بی انگیزه شدن افراد در محیط کار هستند، هرگز از مشکلات شخصی و عاطفی کارکنان خود( حتی در صورت خوب بودن عملکردشان) غافل نشوید، چرا که به احتمال زیاد این قبیل مشکلات بر کار آنها اثر گذار خواهد بود، از آنان بخواهید مشکلاتشان را با شما در میان بگذارند، ببینید راه حلی وجود دارد که مورد قبول آنها باشد یا خیر اگر راه حل پیدا نشود، از کسانی کمک بگیرید که بتوانند مشکل ایشان را حل کنند.
نکات کلیدی:
1- داشتن انگیزه برای کارمند، رضایت شغلی و برای کارفرما انجام کارکیفی توسط افراد را به دنبال دارد.
2- اگر نمی دانید چه چیزی باعث ایجاد انگیزه در فرد میشود، بهترین کار این است که از خود او سؤال کنید.
3- نیازهای کارکنان خود را مشخص و آنها را در برآورده کردن این نیازها یاری کنید.
4- هنگام صحبت با کارکنان خود مستقیماً به چشم آنها نگاه کنید.
5- برای پاداش و تشویق، سقف تعیین نکنید، این کار انگیزه ی افراد را محدود می کند.
6- قبل از آن که ناگزیر به کنار گذاشتن اعضای گروه شوید همه راه های ممکن را امتحان کنید.
7- با محول کردن کل کار به یک فرد مشخص می توانید انگیزه و کارایی او را افزایش دهید.
نتیجه گیری
یکی از وظایف مدیر و رهبر در یک سازمان بالا بردن انگیزش افراد برای انجام شدن بهتر کارها است و یکی از خصوصیات یک رهبر خوب، تأثیرگذار بودن اوست.
افرادی که نیاز به کسب موفقیت در آنها شدید باشد عملکرد بهتری دارند و سازمانهایی که تعداد بیشتری از این افراد را در اختیار داشته باشند بازده بهتری دارند و سودآورتر هستند. دیوید مک کله لند می گوید ما می توانیم افراد را آموزش دهیم تا آنها به اشخاصی تبدیل شوند که نیاز به کسب موفقیت در آنها شدید است و از این طریق می توانیم عملکرد و بازده سازمان را بهبود ببخشیم.